متوجه شده ایم که وقتی نوبت به بازی می رسد، افراد معمولاً در یکی از دو جبهه ی زیر قرار می گیرند:
۱- آنها آن را دوست دارند و تأثیرات مثبتی را می بینند.
۲- آنها از آن متنفر هستند و فکر می کنند این اتلاف وقت است.
و جالب اینجاست که هر دو نظر تحت شرایط خاص درست هستند.
اگر گیمیفیکیشن به درستی اجرا نشود یا محتوای درسی برای عناصر گیمیفیکیشن (مانند امتیازها و نشان ها) مناسب نباشد، ممکن است باعث اتلاف وقت شود.
از میان این دو تفکر، حالت دوم بیشتر در بخش شرکت ها دیده می شود.
آموزش و سایر رویدادهای آموزشی قبلاً از کلیشه های ناخوشایند رنج می برند.
به نظر می رسد اضافه کردن “بازی ها” به کار، بیشتر باعث حواس پرتی خواهد شد.
اما این طرز تفکر کاملاً پذیرفته نمی شود. در واقع، استفاده از گیمیفیکیشن در بخش شرکت ها در حال رشد است.
گزارش ها حاکی از آن است که نزدیک به ۵۰٪ از فرآیندهای سازمانی امروز تا پایان سال ۲۰۱۵ در برخی ظرفیت ها گرافیکی می شوند.
تکنیک های بازی می توانند شامل نشان، امتیاز، آواتار، جوایز، چالش ها، سطح، تابلوهای امتیازات یا نوعی ترکیب از این عناصر باشند.
اگرچه ممکن است این امر باعث حواس پرتی شود، اما گفته شده است که گیمیفیکیشن در واقع برای یک نیروی کار با بهره وری مناسب تر است.
در صورت اجرای صحیح، گیمیفیکیشن می تواند باعث ایجاد انگیزه در کارمندان، افزایش تعامل آنها با شرکت و سیاست های شرکت و ایجاد خطوط ارتباطی بازخورد برای فرآیند تولیدی شود.
گیمیفیکیشن همچنین کمک زیادی به شرکت ها در ایجاد فرصت های یادگیری قوی می کند، چیزی که کارمندان در نیروی کار مدرن امروز انتظار دارند.
کمبود فرصتهای آموزشی شخصی در محل کار اغلب به عنوان دلیل اصلی ترک استعداد از یک شرکت در وهله اول عنوان می شود.
گیمیفیکیشن، مانند بسیاری از زمینه های یادگیری، در حال افزایش است و دلیل خوبی هم برای آن وجود دارد!