گرایش های طراحی آموزشی و گرایش های یادگیری که باید اتخاذ کنید

اخیراً، یکی از بزرگترین تغییرات در تفکر تحقیق و توسعه این است که یادگیری در محل کار را می توان یک اکوسیستم در نظر گرفت، نه مجموعه ای تصادفی از دوره ها و کارگاه ها و وبینارها، بلکه یک سیستم پیچیده و یکپارچه از یادگیری رسمی و غیررسمی.

یادگیری یک رویداد نیست، بلکه یک سفر است. هر لحظه ای که اطلاعاتی را دریافت می کنیم چه از رسانه ها، چه از همتایان خود، گامی در این سفر یادگیری برداشته ایم.

دومین تغییر عمده، طراحی یادگیری به روشی است که یادگیرنده محور باشد.

این موضوع برای سالیان متمادی رواج داشت و اکنون در نقطه اوج خود قرار دارد.

بله، شما باید با اهداف تجاری همسو شوید و باید یادگیرندگان را درگیر کنید تا توجه و تمرکز آنها را حفظ کنید.

تمرکز بر فرهنگ و به ویژه ساختن فرهنگ یادگیری

اگر هدف این است، آیا تجربیات آموزشی که ارائه می‌دهیم نباید باعث شود مردم در مورد یادگیری هیجان‌زده شوند و محترمانه و فراگیر باشند؟

تغییر نسل ها در محل کار

نسل حاضر و نسل آینده به ما می گویند که فرصت های آموزشی و پیشرفت شغلی برای آنها مهم تر از حقوق آنها است.

روش انجام کار در حال تغییر و مشارکت بیشتر است و این امر تمرکز بیشتری بر شناخت تیم، بازخورد عملکرد، و امکان یادگیری اجتماعی و غیررسمی دارد.

یادگیری دیگر نمی تواند تنها کاری باشد که شما در خارج از کار روزانه خود انجام می دهید.

زمانی که بیشتر به آن نیاز دارید، یادگیری در جریان کار، همیشه در دسترس است.

تاکید زیادی بر انتقال مجدد یادگیری در محل کار وجود دارد

این بر طراحی یادگیری (بیشتر مبتنی بر عملکرد) و اندازه گیری و ارزیابی تأثیر می گذارد.

فناوری همچنان مقرون به صرفه‌تر، در دسترس‌تر و در همه جا حاضر است.

هوش مصنوعی بخشی از زندگی روزمره ماست. واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، واقعیت ترکیبی و اپلیکیشن‌های موبایل ابزارهای نوظهوری در جعبه ابزار L&D هستند که آماده استفاده در شرایط مناسب هستند.

گرایش‌های آموزشی طراحی آموزشی از نکات ماندگار تا راه‌حل‌ها

اجازه دهید نگاهی به برخی از نقاط سخت در اکوسیستم، و راه حل هایی که در حال ظهور و شکل دادن به گرایش های طراحی آموزشی و گرایش های آموزشی ما هستند بیاندازیم.

همانطور که این راه حل ها وارد جریان اصلی می شوند و در کل یکپارچه می شوند، L&D را می بینیم که پوست خود را می ریزد و با رنگ های زنده ظاهر می شود که متخصصان با استعدادی را جذب می کند که به ادامه این تکامل کمک می کنند!

نمودار زیر نکات کلیدی را که در این مقاله پیدا خواهید کرد برجسته می‌کند، بنابراین به راحتی از اطراف خود بگذرید و به روندهایی که بیشتر به آن علاقه دارید نگاه کنید.

نکته ۱: یادگیری یک اندازه مناسب برای همه

تکامل: یادگیری تطبیقی، شخصی سازی، تفکر طراحی، طراحی تجربه یادگیرنده، داده های تعاملی/xAPI/تحلیل جریان کلیک، محتوای تولید شده توسط کاربر

یادگیرندگان افراد هستند،.افرادی که دوره‌های شما را می‌گذرانند در کارگاه‌های آموزشی شما شرکت می‌کنند، یا با هدست واقعیت مجازی پاپ می‌زنند تا آموزش‌های شما را بگذرانند و سوابق، تجربیات و آموخته‌های قبلی را به روی میز بیاورند.

پس چرا به همه آنها تجربه یادگیری یکسانی بدهیم؟ آیا به این دلیل است که دادن چیزی شخصی به آنها سخت است؟

آنقدرها هم که تصور می کنید سخت نیست، و ما سال ها قبل از ابداع اصطلاح «یادگیری تطبیقی» این کار را انجام می دادیم.

تست کردن؟ محتوای مختص نقش شما؟ مسیرهای انحرافی؟ سناریوهای انشعاب؟ ما از تیم خود پرسیدیم: “چرا این روند تبدیل به روندی شده است که در صدر لیست های همه قرار دارد؟”.

پاسخ قاطع، تغییر نسل ها در محل کار بود. جان کارلوس لوزانو، مدیر ارشد خلاقیت SweetRush، در مورد نسل حاضر  و نسل آینده می گوید:

«هر کس چیزی می خواهد که برای خودش مرسوم باشد. اگر منحصربه‌فرد باشد ارزش بیشتری نسبت به چیزهایی دارد که به صورت انبوه تولید می‌شوند، جایی که همه چیزهای مشابهی دریافت می‌کنند.

پیام‌های بازاریابی برای این منظور است: با شما صحبت می‌کند، می‌داند شما چه می‌خواهید.

در اینجا نیز یک تغییر ذهن L&D وجود دارد. در گذشته، شناسایی شکاف عملکردی که در یک نقش خاص اتفاق می‌افتد به این معنی بود که همه آموزش دیده‌اند. امروزه، بر اساس نیازهای فردی، تمرکز بیشتری بر آموزش و ارتقاء مهارت وجود دارد.

لوزانو گفت: «در واقع کارآمدتر است که افراد را فقط در مورد چیزهایی که نیاز دارند آموزش دهیم، نه در مورد همه چیز».

به‌علاوه، پیشرفت‌های فناوری، ارزیابی دانش و شایستگی‌های قبلی فراگیران را آسان‌تر می‌کند و همچنین به آنها امکان دسترسی به یادگیری مورد نیاز را می‌دهد.

هوش مصنوعی که در سیستم‌های یادگیری (LMS، LXP) تعبیه شده است، می‌تواند توصیه‌های شخصی‌سازی شده برای تجربیات یادگیری و مسیرهای یادگیری هوشمند ارائه دهد.

جان کلیو می‌گوید در حالی که فناوری می‌تواند ارائه محتوای مناسب را آسان‌تر و شهودی‌تر کند، مهم است که به یاد داشته باشید که یادگیری انطباقی مؤثر «به قدرت فناوری یا هوش مصنوعی بستگی ندارد، بلکه قدرت تجزیه و تحلیل محتوا است».

با در نظر گرفتن این موضوع، روند تغییر طراحی آموزشی، هم در عنوان و هم در ماهیت نقش، به سمت طراحی تجربه یادگیرنده را در نظر بگیرید.

تکنیک‌های ناشی از تفکر طراحی، با تاکید بر همدلی و خود را به جای کاربر گذاشتن، در تحلیل‌های اولیه و طراحی راه‌حل رایج‌تر می‌شوند.

با برداشتن صفحه ای از بازاریابی، توسعه شخصیت های یادگیرنده وارد ماجرا شده است.

این شامل شناسایی زیر گروه‌های مختلف از افراد همفکر و هم‌تجربه در مخاطبان یادگیرنده هدف شما و تطبیق تجربه یادگیری برای پاسخگویی به نیازهای هر زیرگروه است.

این ممکن است به معنای سفارشی کردن مسیر یادگیری، دوره مقدماتی (و WIIFM)، سناریوها، مواد پشتیبانی کننده و غیره باشد.

هیجان بیشتری در مورد اجرای نقشه های همدلی و گروه های تمرکز یادگیرنده به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل و طراحی راه حل نسبت به گذشته وجود دارد، که به ما کمک می کند به چالش بکشیم.

فرضیاتی که ما در مورد یادگیرندگان می کنیم و به حقیقت در مورد چگونگی یادگیری آنها می رسیم.

فناوری همچنین به ما این امکان را می‌دهد که به طور دقیق‌تر به نحوه تعامل افراد با یادگیری دیجیتال نگاه کنیم و از تحلیل جریان کلیک برای بهبود آن استفاده کنیم.

کدام مسیر را طی می کنند؟ کجا گیر می کنند؟ چگونه می‌توانیم چرخ‌های آموزشی را در لحظه‌های مناسب اضافه کنیم – یا آنها را برداریم؟

ابزارها و روش‌هایی برای تجزیه و تحلیل داده‌های تعامل کلیدی برای خلبان‌های موفق و به‌روزرسانی برنامه‌های یادگیری برای مؤثرتر کردن آنها خواهد بود.

در نهایت، ما مشارکت بیشتر خود مخاطبان یادگیرنده را امکان‌پذیر می‌کنیم. محتوای تولید شده توسط کاربر، از پست‌های وبلاگ گرفته تا ویدیوهای آموزشی و پادکست‌ها، با حداکثر ارتباط با دانش پذیران صحبت می‌کند.

در پلتفرم‌هایی که یادگیری اجتماعی در آن تعبیه شده است، فراگیران می‌توانند محتوایی که مناسب آنها می باشد را انتخاب کنند و به آن پاسخ دهند (نظرات، لایک‌ها)، که ترکیبی از تجربه و ارتباط انسانی را ارائه می‌دهد.

نکته ۲: آموزش خسته کننده، بی ارتباط، خسته کننده در کلاس درس

تکامل: روش‌های چندگانه، تجربیات ترکیبی، کلاس‌های درس غنی از فعالیت

علیرغم کاستی‌های مکرر آن، آموزش در کلاس درس (یا آموزش به رهبری مربی یا ILT) بین یادگیرندگان و سازمان‌ها بسیار محبوب است.

ما آن را دریافتیم: حتی اگر افتضاح باشد، یک استراحت روزانه میتواند شرایط را بهبود ببخشد و فراگیران به طور بالقوه می توانند شبکه سازی کنند، با افراد جدید ملاقات کنند و از دیگران بیاموزند.

در حالی که آموزش کلاس درس به طور کلی از بین نمی رود، تغییر به یادگیری آنلاین یک نیاز قوی است که ناشی از صرفه جویی در هزینه و پراکندگی جغرافیایی دانش پذیران است.

باز هم، این یک روند جدید نیست. ما سالهاست که ILT را به آموزش الکترونیکی تبدیل کرده ایم.

اما روشی که ما این تلاش ها را حل می کنیم به روش های جدید و جالبی تکامل می دهیم این است: «تبدیل» کمتر و «تحول» بیشتر.

تمرکز بر ایجاد انگیزه در یادگیرندگان، درگیر نگه داشتن آنها، کمک به آنها در ارتباط با یکدیگر و انتقال مهارت ها به شغل است.

قبلاً تبدیل ILT به eLearning به معنای کمتر ILT و مقداری آموزش الکترونیکی پیش از کار بود.

اکنون ما در حال ایجاد برنامه‌های قوی با روش‌های مختلف هستیم: آموزش الکترونیکی (البته در دسترس با موبایل)، تمرین‌های خود انعکاسی، آموزش مجازی به رهبری مربی (vILT)، فعالیت‌های تیمی (زنده و مجازی)، بازی‌های نقش، مربیگری، برنامه‌های عمل… با یک فضای یادگیری مشترک، گیمیفیکیشن، و برندسازی و بازاریابی برنامه یکپارچه شده و با یادگیری اجتماعی تقویت می شود.

 Training Industry اخیراً پیشنهاد کرده است که اصطلاح “یادگیری ترکیبی” را به “تجارب ترکیبی” تغییر دهید و این به نظر یک تحول خوب برای گرایش‌های طراحی آموزشی و گرایش‌های یادگیری ما است.

وقتی سناریویی داریم که در آن آموزش کلاس درس راه حل عالی است، خوب، RIP، مرگ توسط پاورپوینت.

 ILT امروزی باید یک محیط آموزشی غنی از فعالیت باشد، با بازی‌ها و شبیه‌سازی‌ها (آنالوگ و دیجیتال)، و برنامه‌های همراه که برای حفظ توجه، فشار دادن به منابع و فعال کردن شبکه طراحی شده‌اند.

نکته ۳: وبینار کسل کننده

تکامل: vILT ها با اجزای اجتماعی، مخاطبان زنده، برنامه های موبایل، بازی ها

سخنرانی های ایستاده بدون الهام در کلاس درس به اندازه کافی بد هستند، اما در یک محیط مجازی که در آن افراد انواع حواس پرتی را پیش رو دارند، فاجعه است.

 بدون یک تسهیل کننده حضوری که شما را پاسخگو نگه دارد، خیلی ساده ممکن است حواستان پرت شود.

یافتن راه‌های خلاقانه برای ترکیب یادگیری اجتماعی و همتا به همتا که به صورت ارگانیک‌تر در شخص اتفاق می‌افتد، بدون اینکه حواس‌پرتی یا اتلاف وقت باشد، جام مقدس برای VILT به نظر می‌رسد.

در حالی که به نظر می‌رسد فناوری جلسات مجازی با برخی از بازیکنان جدید در ترکیب (سلام، زوم) در حال بهبود است، چه تعداد از تسهیل‌کننده‌ها هنوز نفس خود را هنگام استفاده از عملکرد اتاق شکست حبس می‌کنند؟

ما با فعالیت‌های تیمی و گیمیفیکیشن موفقیت بیشتری داشته‌ایم، که در آن تیم‌ها خارج از کلاس مجازی برای حل چالش‌ها، بحث درباره مفاهیم، ​​نقش‌آفرینی و کسب امتیاز با هم کار می‌کنند. سپس آن‌ها انرژی تیم را به VILT برمی‌گردانند.

اپلیکیشن های موبایل در اینجا نیز وارد عمل می شوند. برنامه‌ها می‌توانند بازی‌ها و منابع را قبل، در حین و بعد از تجربه vILT به دانش‌ پذیران منتقل کنند و یادگیرندگان را درگیر و متصل نگه دارند.

آنها همچنین می توانند فرصت هایی برای شبکه سازی فراهم کنند. می توانید به پروفایل های همکلاسی های خود دسترسی داشته باشید و از طریق برنامه با آنها ارتباط برقرار کنید.

محیط های مختلط یکی دیگر از راه حل های بالقوه است که در آن یک کلاس درس واقعی فیلمبرداری می شود و به صورت زنده برای مخاطبان مجازی پخش می شود و به آنها احساس حضور در کلاس درس را بیشتر القا می کند.

شرکت Creative Live از این استراتژی استفاده می کند. شرکت کنندگان در کلاس درس زنده به همراه WIIFM برای شرکت در کلاس معرفی می شوند.

با شنیدن این داستان‌های مرتبط، شرکت‌کنندگان مجازی می‌توانند همتایان زنده خود را به‌عنوان پایه یا آواتار برای خود ببینند.

آن‌ها همچنین می‌توانند نظرات و سؤالاتی را که روی آنتن خوانده می‌شوند ارسال کنند و از طریق مشارکت آن‌ها را به کلاس درس زنده بکشاند.

نکته ۴: «بعدی را کلیک کنید» آموزش الکترونیکی

تکامل: شبیه‌سازی‌های مبتنی بر عملکرد/تمرین، ویدیوی تعاملی، داستان‌سرایی، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، واقعیت ترکیبی

انتقال یادگیری به شغل در ذهن همه است، بنابراین منطقی است که در گرایش‌های طراحی آموزشی تمرکز قوی‌تری بر تمرین و کاربرد در آموزش الکترونیکی مشاهده کنیم.

آنی هادسون، معمار SweetRush Solution می‌گوید: «اگر برای هر بار گفتن کلمات «ماجراجویی خودت را انتخاب کن» یک دلار داشتم، یک زن ثروتمند خواهم بود.

جذابیت این نسخه‌های شومیز تعاملی با انتشار اخیر Black Mirror: Bandersnatch از نتفلیکس دوباره احیا شده است، که داستانی فراتر از یک کدنویس را ارائه می‌دهد که روی یک بازی به سبک ماجراجویی خودت را انتخاب کن… در حالی که شما (بیننده) ) با تصمیماتی ارائه می شوند که بر شخصیت ها تأثیر می گذارد. (انتخاب ها را از طریق کنترل از راه دور تلویزیون هوشمند/روکو/و غیره انجام می دهید.)

به همین ترتیب، ما شاهد هیجان بیشتری برای شبیه‌سازی‌های مبتنی بر تمرین، با استفاده از دوره‌های سنتی مبتنی بر وب، ویدیوهای تعاملی و واقعیت مجازی هستیم.

برای درک سناریوهای پیچیده و منشعب، شناسه‌ها به ابزارهای جدیدی فراتر از استوری‌بورد مبتنی بر ورد روی می‌آورند تا فلوچارت‌های تصمیم را ایجاد کنند.

و دوباره، ما این فرصت را داریم که یادگیری را با تکنیک‌های تطبیقی ​​شخصی‌سازی کنیم، در صورت نیاز، کمک‌های بیشتری به شکل «کمک تخصصی» ارائه کنیم، یا چرخ‌های آموزشی را برای دانش‌ پذیران پیشرفته برداریم.

موفقیت این تلاش ها به داستان سرایی استثنایی و قابلیت های تولید برای زنده کردن این داستان سرایی متکی است.

آواتارها همچنان یک جایگزین مقرون به صرفه برای ویدیوی زنده هستند و ما عمق و شخصیت بیشتری را در داستان‌های آنها می‌بینیم: شخصیت‌های انسانی و معیوب که با پیشرفت برنامه یادگیری یاد می‌گیرند و رشد می‌کنند، نه راوی‌های مستقیم.

یادگیرندگان خود را در این داستان ها می بینند و ارتباط عاطفی و ارتباط را افزایش می دهند.

شخصیت‌های غنی‌تر به این معناست که باید دقت بیشتری برای تولید صدا انجام شود: استعداد صدا دیگر فقط کسانی نیستند که در حال حاضر صدای بسیار خوب داشته باشند.

اکنون این نیمکت شامل افراد حرفه‌ای است که می‌توانند احساسات را به نمایش بگذارند و کارگردانانی که می‌توانند بهترین این بازیگران را به نمایش بگذارند.

از نظر بصری، نمایش تنوع در سازمان‌ها از تنوع رنگ پوست به نشان دادن شکل‌ها و اندازه‌های مختلف بدن، افراد دارای معلولیت، و مد فرهنگی و متناسب با سن تغییر می‌کند. توجه به تمام این جزئیات، تجربه یادگیری را بالا می برد.

VR و AR همچنان به پیشرفت‌های هیجان‌انگیز خود ادامه می‌دهند و به جعبه ابزار L&D ما اضافه می‌شوند.

ما به طور گسترده درباره واقعیت مجازی و کاربردهای آن در آموزش ایمنی، استخدام جدید، و ایجاد همدلی، بر اساس تجربه خود در توسعه این برنامه ها گرایش VR برای تماشا تعاملی است: تجربیات یادگیری همیشه جذاب‌تر هستند وقتی که به دانش‌ پذیران اجازه می‌دهیم دست به کار شوند، اما برای انجام این کار نیازمند ادغام سه بعدی در تجربه هستیم، قابلیتی که بسیاری از فروشندگان از آن برخوردار نیستند.

برای AR، ما فراتر از سناریوی کلاسیک در حال تکامل هستیم.

تلفن یا رایانه لوحی خود را جلوی یک چیز نگه دارید و اطلاعات بیشتری را در زمان واقعی و به روشی جالب دریافت کنید.

در یک پروژه اخیر، ما AR، گیمیفیکیشن و آواتارهای سه بعدی را برای ایجاد یک بازی کارتی با قابلیت واقعیت افزوده ترکیب کردیم که زبان بدن مشتری را نشان می‌دهد و مهارت‌های خدمات به مشتری را آموزش می‌دهد.

اندرو کوبای، مهندس ارشد یادگیری در SweetRush، که پیش‌بینی می‌کند شاهد به ثمر نشستن برنامه‌های یادگیری واقعیت ترکیبی باشیم، می‌گوید: «درباره ترکیب واقعیت‌های افزوده و مجازی، ارائه ترکیب‌های مختلف از اشیاء واقعی و مجازی در یک نمایشگر فکر کنید.

وقتی بودجه‌ها و جدول‌های زمانی اجازه تجربیات یادگیری پیچیده‌تر را نمی‌دهند، شاهد گرایش‌های دیگری هستیم که به دوره‌های هر سطحی حیات و ارتباط می‌بخشند.

نقشه‌های دوره غیرخطی و تعاملی، استقلال را افزایش می‌دهند و از کادر «بعدی کلیک کنید» خارج می‌شوند.

لحظات خود انعکاس سطوح شناختی بالاتری را هدف قرار می دهند و از نظر عملکردی بسیار ساده ایجاد می شوند.

یک داستان خوب همراه با مجموعه ای از عکس ها می تواند یک لحظه خوب را ایجاد کند.

نکته ۵: ما به آن نیاز داریم! و باید در همه جا کار کند!

تکامل/روند: گزینه های بیشتر برای موبایل/ابزارهای طراحی پاسخگو برای توسعه سریع، افزایش کارکنان

تقریباً در هر صنعتی، تقاضا برای تولید سریعتر وجود دارد و ابزارهای تولید برای ادامه دادن به آن در حال تکامل هستند.

بخشی از این درک است: یک فصل کامل از برنامه مورد علاقه شما به طور ناگهانی برای تماشای زیاد در دسترس است، اما اعتماد کنید، برنامه ریزی، فیلمبرداری و ویرایش آن در یک روز انجام نشده است.

با این حال، جهان سرعت گرفته است، و L&D باید ادامه دهد. از این رو نیاز روزافزون به راه حل های توسعه سریع وجود دارد.

نکته مهم دیگر در این پازل این است که یادگیری قابل دسترسی با موبایل دیگر اختیاری نیست، بلکه باید آن را داشته باشید.

سطح بالای پذیرش آنها نشان دهنده تغییر در زمینه نویسندگی است که قبلاً توسط چند بازیکن تحت سلطه بود.

از این تقاضا، عرضه پدید آمده و بازیگران اصلی جدیدی را در نوشتن برای توسعه سریع معرفی کرده است: Evolve، Rise و Flow سه نامی هستند که ممکن است قبلاً شنیده باشید.

ما اغلب تمام تلاش خود را می کنیم تا با محتوایی کار کنیم که تقریباً پایدار نیست. از آنجایی که فرآیندهای کسب و کار هنوز در حال انجام است و بررسی های برند و قانونی اغلب گام های اساسی هستند، ما در حین ساخت هواپیما با هواپیما پرواز می کنیم.

این بدان معنی است که دوره های ما باید به راحتی توسط تیم های فروشنده و مشتری به طور یکسان به روز شوند، که همچنین عمر مفید را افزایش می دهد. این ابزارها این نیاز را نیز برطرف می کنند.

با هر ابزاری که ادعا می‌کند نوشتن را آسان‌تر و سریع‌تر می‌کند، یک تنش طبیعی به عنوان چیزی که می‌خواهید ایجاد کنید در مقابل محدودیت‌های ابزار قرار می‌گیرد.

تکنیک هایی مانند داستان سرایی را در نظر بگیرید. همیشه راه‌هایی با فناوری پایین برای خوشحال کردن دانش‌ پذیران وجود دارد.

هنگامی که توسعه سریع مورد نیاز است، ما شاهد یک گرایش به سمت استفاده از رویکرد افزایش کارکنان هستیم که در آن یک طراح آموزشی یا تکنسین تک نفره به مشتری ارائه می کنیم که برنامه را از ابتدا تا انتها ایجاد می کند.

محصول نهایی با یک مدیر خلاق، تیم طراحی گرافیک، و توسعه دهنده/مهندس ضمیمه متفاوت خواهد بود، اما زمانی که یک پروژه کوچکتر است و به آن پیچیدگی نمی رسد، گاهی اوقات این یک مسیر مناسب برای رسیدن به زمان شما به بازار است.

نکته ۶: LMS های قدیمی با ساختارهای سفت و سخت و UX بد

تکامل: LXP، هوش مصنوعی/مسیرهای یادگیری هوشمندتر، ابزارهای توسعه شغلی، اعتبارسنجی

آیا همه از LMS خود متنفرند؟ طبق گزارش Docebo’s Trends Learning Trends، ۴۳ درصد از سازمان های بزرگ به دنبال جایگزینی LMS خود هستند.

هیچ سایه‌ای برای فروشندگان LMS در نظر گرفته نشده است، اما ناامیدی‌ها عمیق است: یادگیرندگان برای یافتن آنچه نیاز دارند تلاش می‌کنند و در تجربه کاربری غیر دوستانه گم می‌شوند. متخصصان L&D ابراز تاسف می کنند که نمی توانند تجربه جذاب تری ارائه دهند.

اگر برای ایجاد برنامه های یادگیری جذاب و مؤثر (محتوا) انرژی زیادی صرف می کنیم، اگر می خواهیم فرهنگ یادگیری ایجاد کنیم، آیا تجربه دسترسی به یادگیری نیز نباید استثنایی باشد؟

به نظر می‌رسد فروشندگان LMS و بسترهای تجربه یادگیرنده (LXP) این نیاز را دنبال می‌کنند.

کلیو می‌گوید: «ایده در اینجا این است که یادگیری افراد را بدون توجه به جایی که اتفاق می‌افتد ردیابی کنیم، درک بهتری از آنچه یادگیرندگان می‌خواهند و نیاز دارند، و طراحی بهتر یادگیری که ارائه می‌دهند.

بسیاری برای بهبود UX توان خود را روی هوش مصنوعی می گذارند، چه از طریق ایجاد مسیرهای یادگیری هوشمندتر و توصیه ها، یا مدیریت محتوایی که محتوای موجود سازمان، محتوای تولید شده توسط کاربر و منابع خارجی را در یک فروشگاه یکپارچه برای مطالب آموزشی ترکیب می کند.

هنگامی که تغییر LMS بسیار چالش برانگیز است، سازمان ها به دنبال ایجاد سیستم های دیگری هستند که نقطه ورود به یادگیری مرتبط را ارائه می دهند و در همان زمان، آنها چشم خود را به چالش مهم دیگری در بازار کار فشرده امروزی معطوف کرده اند: حفظ استعداد.

در این ابزارهای توسعه شغلی، می‌توانید نقاط قوت خود را ارزیابی کنید، انواع چالش‌های کاری را که به آن‌ها علاقه دارید به اشتراک بگذارید، و به سمت نقش‌های دیگری در شرکت هدایت شوید که باید در نظر بگیرید.

اینها می‌توانند شما را مستقیماً به فرصت‌های یادگیری ببرد که می‌تواند به شما برای آن نقش جدید آماده شود.

حالا آن تجربه را در یک اپلیکیشن موبایل تصور کنید… به چپ بکشید، به راست بکشید، رویای جدید، هدف جدید، بیایید یاد بگیریم.

یک سوال طبیعی که از این ابزارها ناشی می‌شود این است که چگونه می‌توانیم تشخیص دهیم که افراد برنامه‌های یادگیری را با موفقیت به پایان رسانده‌اند (و حتی بهتر، می‌توانند نشان دهند که می‌توانند از این مهارت‌ها با موفقیت در کار استفاده کنند)؟

چگونه این به بخشی از «نمایه» آنها تبدیل می‌شود که می‌توانند هنگام درخواست موقعیت‌های جدید با خود داشته باشند؟ و یک قدم جلوتر، حتی زمانی که آنها شرکت را تغییر می دهند؟

بلاک چین ها وارد گفتگو در این زمینه شده اند، به عنوان راهی برای ثبت و ردیابی تعامل در رویدادهای یادگیری به همان شیوه ای که داده ها در زمانی که دارایی در زنجیره تامین حرکت می کند، حفظ می شود.

این همچنین هدف سیستم‌های اعتبارسنجی شخص ثالث مانند Credly است، که به دانش پذیران این امکان را می‌دهد تا نشان‌ها و اعتبارنامه‌های دیگر را در حین انجام وظایف و یادگیری مختلف کسب کنند.

جالب است که ببینیم این روند چگونه به عنوان یک روند یادگیری تکامل می یابد.

نکته ۷: نگرانی در مورد حفظ یادگیری

تکامل: یادگیری در جریان کار، آموزش خرد، واقعیت مجازی، یادگیری مصنوعات

بیایید به این فرض وصل شویم که یادگیری یک سفر است. اگر ما، متخصصان تحقیق و توسعه، راهنمای آن سفر باشیم، باید منابعی ارائه دهیم که مسافران را وادار کند آنچه را که آموخته‌اند به خاطر بسپارند و به آنها اجازه دهیم تا به سرعت در جریان کار تجدید کنند و یاد بگیرند.

راه‌حل اصلی برای یادگیری نقطه‌ای نیاز، یادگیری خرد یا تقسیم کردن یادگیری به قطعات کوچک چند دقیقه‌ای است که افراد می‌توانند در لحظه نیاز به سرعت به آن دسترسی داشته باشند.

چالش این است که شما نمی خواهید یک دسته از واحدهای یادگیری به اندازه لقمه شناور باشند و راه آسانی برای دسترسی به آنها وجود نداشته باشد.

در اینجا نیز، هوش مصنوعی و به‌ویژه چت‌بات‌ها/دستیاران هوشمند ممکن است بخشی از راه‌حل باشند، که به دانش پذیران اجازه می‌دهد آنچه را که نیاز دارند بپرسند و در پاسخ، مطالب آموزشی را دریافت کنند.

یک گسترش طبیعی جستجوی مکالمه‌ای در Google یا YouTube اما با نتایج محدود به پیشنهادات سازمان.

ما با این رویکرد موفقیت داشته ایم و به نظر می رسد مشتریان نیز آن را دوست دارند.

اکنون با همه آنچه گفته شد، ممکن است ما فقط یک بازی کاملاً جدید با توپ در اینجا داشته باشیم، و آن واقعیت مجازی است.

آیا «منحنی فراموشی» تغییر می کند اگر آنها در وهله اول به روشی متفاوت و به روشی کاملاً غوطه ور  بیاموزند؟

مطالعه ای توسط دانشگاه مریلند نشان می دهد که یادآوری ممکن است با VR بیشتر باشد. 

منطق اینجاست: شما به طور کامل جلوی همه عوامل حواس پرتی را می گیرید. با این حال، این مطالعه در مورد یادآوری دانش است، نه لزوما توانایی انجام کار به روشی خاص.

با این حال، در این زمینه نیز، با VR می‌توانید تا حد امکان به انجام عملی کار نزدیک‌تر شوید، که احتمال انتقال را بیشتر می‌کند.

برای چیزی کاملاً متفاوت، بیایید در مورد مصنوعات صحبت کنیم. استاد فرهنگ، ادگار شاین، در دهه ۸۰ درباره مصنوعات نوشت: چیزهای ملموسی که وقتی آنها را می بینیم، ما را به فرهنگ محل کارمان متصل می کنند.

مصنوعات یادگیری پیچ و تابی در این مفهوم است: آیا چیزی که یادگیرندگان در طول تجربه یادگیری، خود یا با یک تیم ایجاد می‌کنند، می‌تواند منجر به یک شی ملموس شود که آن تجربه را به آنها یادآوری کند؟ آن شیء سپس تبدیل به پایه یا تجسم تجربه یادگیری می شود.

در اینجا یک مثال آورده شده است: در دوره ای که برای مهندسان طراحی شده است، ما یک عنصر گیمیفیکیشن را اضافه کردیم به این صورت که هر بار که آنها یک درس را تمام می کردند، بخشی از دستورالعمل های ساخت جنگنده ایکس وینگ جنگ ستارگان را بدون تجهیزات اداری «باز می کردند».

آنها این را دوست داشتند، از آن عکس گرفتند، آنها را در پلتفرم یادگیری اجتماعی پست کردند و هر پستی با واکنش ها و نظرات عالی روبرو شد.

چند نفر از آنها هنوز آن لحظه را روی میز خود دارند؟ احتمالاً تعداد کمی. و هر بار که آن را می‌بینند، با چیزی که آموخته‌اند همراه است.

نکته ۸: برگه های لبخند یا … چگونه بفهمیم آموزش ما چقدر موثر است؟

تکامل: تمرکز بسیار بیشتر بر یادگیری اندازه گیری و تجزیه و تحلیل

به عنوان یک ارائه دهنده، درک اثربخشی برنامه‌های آموزشی که توسعه می‌دهیم برای بهبود عملکرد خود ضروری است – توصیه راه‌حل مناسب برای نیاز، و توسعه آن به گونه‌ای که به مخاطب برسد.

ما خوش شانس بوده ایم که با متخصصان آینده نگر L&D که به ارزیابی به عنوان بخشی اساسی از فرآیند توسعه یادگیری اعتقاد دارند، شریک شده ایم.

شنیدن اینکه چه چیزی کار می کند هم هیجان انگیز است و هم چالش خوبی برای بهبود کمبودها و ایرادهاست.

شاید برای حرکت دادن سوزن روی KPI کارهای زیادی انجام می دهید که تشخیص اینکه چه بخشی از آن را می توان به یادگیری نسبت داد دشوار است؟

آیا در داخل ممکن است در این زمینه کمبود مهارت وجود داشته باشد؟ و شاید، به احتمال زیاد، ساده ترین بخش کاهش بودجه باشد.

با ظهور Big Data و تجزیه و تحلیل داده ها در تمام زمینه های دنیای تجارت، به نظر می رسد (در نهایت) جریان در L&D در حال تغییر است و مشتریان بیشتری به یادگیری اندازه گیری و ارزیابی علاقه مند هستند.

به نظر می رسد که ما ممکن است فراتر از سطوح کرک پاتریک پیشرفت کنیم و شاهد ظهور مدل های جدید باشیم. ۶Ds® یک جهش از ADDIE دارد و مدلی را برای ایجاد یادگیری مؤثر و جامع ارائه می دهد که شامل تکنیک های اندازه گیری برای “اثبات و بهبود مستمر ارزش آموزش” است.

مدل ارزشیابی انتقال-یادگیری ویل تالهایمر به مدل کرک پاتریک ادای احترام می کند و سطوح پیشنهادی را به هشت سطح گسترش می دهد که درک، دانش، شایستگی و انتقال یادگیرنده را متمایز می کند.

اعتماد به نفس یادگیرنده به عنوان یک اندازه گیری رایج در حال ظهور است که می تواند نشانه ای از اثربخشی آموزش به ما بدهد.

ما می‌توانیم درک پایه‌ای از اعتماد یک یادگیرنده به توانایی او برای انجام یک کار خاص، مثلاً ارائه یک محصول خاص به مشتری، به دست آوریم، و سپس به دنبال تجربه یادگیری دوباره ارزیابی کنیم و ببینیم آیا اعتماد به نفس بالا رفته است یا خیر.

همانطور که روانشناس معروف شناخت اجتماعی، آلبرت بندورا می گوید: «خودباوری لزوماً موفقیت را تضمین نمی کند، اما ناباوری به خود مطمئناً باعث شکست می شود».

نکته ۹: ناکافی بودن آموزش انطباق “Check The Box” در دنیای امروز

تکامل: پرداختن به مسائل اجتماعی (حریم خصوصی داده ها، تعصب ناخودآگاه، آزار و اذیت) به روش های معتبر و جذاب

از بین تمام موضوعات یادگیری در محل کار، آموزش انطباق بیشتر اوقات در خلاقیت و تعامل کوتاهی کرده است. این یک الزام قانونی است؛ فقط باید کادر را علامت بزنیم. آیا کسی می‌خواهد حدس بزند که چقدر درک منفی از آموزش الکترونیکی ناشی از طراحی ضعیف آموزش انطباق است؟

دنیای امروز یکی از خطرات بالا برای سازمان ها است. هرکسی می‌تواند تلفن همراه خود را بیرون بیاورد و یک ویدیو بگیرد و آن را در یک ثانیه در رسانه‌های اجتماعی به میلیون‌ها نفر برساند.

هکرها مدبر و مرتبط هستند، بنابراین یافتن آسیب پذیری های امنیتی وظیفه تمام وقت آنهاست.

ریسک‌ها در دنیای شرکت‌ها بیشتر از همیشه است، و اشتباهات (یا بدتر از آن) می‌توانند فوراً به اعتبار و قیمت سهام شرکت آسیب بزنند.

سازمان‌ها دیگر نمی‌توانند آموزش‌های انطباق را که چشمان شما را خیره می‌کند، ارائه دهند.

تغییر در اینجا تاکید قوی تری بر آموزش تصمیم گیری و قضاوت در موضوعات کلیدی آیین نامه رفتار، حریم خصوصی داده ها، سوگیری ناخودآگاه و آزار و اذیت است.

بیایید با آن روبرو شویم: شما نمی توانید هر سناریویی را که یک کارمند ممکن است در این موضوعات با آن روبرو شود ارائه دهید. بنابراین باید به آنها آموزش دهید که بایستند و قبل از اقدام فکر کنند، که اغلب می‌تواند از طریق وسایل یادگیری انجام شود.

البته، شما هم به آنها سناریوهایی می‌دهید، و این سناریوها باید دارای داستان سرایی معتبر و متقاعدکننده و موقعیت‌هایی باشند که پاسخ آسانی ندارند. یادگیری باید به همان اندازه چالش برانگیز باشد که آنها در کار با آن مواجه می شوند، در یک محیط امن برای تمرین، اشتباه کردن و یادگیری.

نکته ۱۰: ما به افرادی نیاز داریم که همدل تر باشند

تکامل: تفکر طراحی، واقعیت مجازی، دیدگاه اول شخص

کمک به کارکنان برای ایجاد همدلی با دیگران به عنوان یک موضوع در یادگیری در محل کار به طور چشمگیری افزایش یافته است.

کلر دایگرت، مدیر طراحی آموزشی در SweetRush، گفت: در حالی که همیشه یک حوزه مهم برای رشد شخصی و حرفه ای بوده است، “آنچه که اکنون اتفاق افتاده این است که به اندازه کافی غوغا می شنویم”.

و دلایل محکمی برای این وجود دارد. دیگرت توضیح می دهد: «تفکر طراحی نیاز به همدلی در تصمیم گیری های تجاری را مشروعیت بخشیده است».

ما قبلاً به تمرکز بر فرهنگ به عنوان یک الزام تجاری و رسانه های اجتماعی که خطرات را در گام های اشتباه مهارت های نرم افزایش می دهد ، ذکر کرده ایم.

به عنوان متخصصان یادگیری، ما به دنبال راه‌های جدید و بهتری هستیم تا به افراد کمک کنیم با کفش‌های دیگران راه بروند، دیدگاه‌های دیگر را ببینند و با در نظر گرفتن آن دیدگاه‌ها تصمیم بگیرند.

واقعیت مجازی به طور گسترده وارد این گفتگو شده است زیرا در این برهه از زمان (قبل از اینکه کسی هولدک را اختراع کند)، بهترین راه برای دیدن جهان از چشم دیگران است.

با ادغام سه بعدی در VR، یادگیرندگان می توانند فیزیکی و پیچیدگی شغل دیگران را نیز تجربه کنند. VR اغلب مقرون به صرفه‌تر و زمان‌برتر از سایه زدن است، و بسیار مؤثرتر از یک گشت و گذار غیرفعال در محیط کار دیگران است.

با این حال VR تنها راه برای دستیابی به دیدگاه اول شخص نیست. همین کار را می توان با انواع دیگر شبیه سازی ها (آموزش الکترونیکی و آنالوگ) انجام داد.

ما به تازگی پروژه‌ای را به پایان رساندیم که به کارمندان بانک کمک می‌کند تا مشتریان خود را با تصمیم‌گیری‌های پیچیده‌ای که مشتریانشان با آن روبرو هستند درک بهتری داشته باشند، مثلا از طریق تجربه کردن زندگی به عنوان مشتری در افتتاح رستوران.

مکان، اجاره، نیروی کار، بیمه، هزینه کالا، منو، دکور… تصمیمات به هم پیوسته زیادی مطرح می‌شود و هرکسی نظر دارد. یک ساعت را در شبیه سازی بگذرانید و احساس همدردی با کسی که سعی در راه اندازی کسب و کار دارد سخت است.

نکته ۱۱: بررسی سالانه

تکامل: بازخورد مداوم، برنامه‌های بازخورد عملکرد

بررسی عملکرد سالانه به یک مفهوم قدیمی تبدیل شده است. همانطور که برای عملکرد بهتر در کار خود نیاز به یادگیری مداوم داریم، همچنین باید به طور مداوم بازخورد سازنده دریافت کنیم. این به ما کمک می کند تا مناطقی را که باید یاد بگیریم و رشد کنیم و در مناطقی که در حال پیشرفت هستیم، تقویت کنیم، مشخص کنیم.

همچنین مهم است که بازخورد فقط از بالا به پایین نباشد. برخی افراد به طور طبیعی در «مدیریت کردن» خوب هستند. اما اگر فرهنگ سالم هدف شماست، بهبود نحوه همکاری افراد با همتایان، تیم‌هایشان و افرادی که مدیریت می‌کنند یا توسط آنها مدیریت می‌شوند، حیاتی است.

برای حل این نیاز، انرژی زیادی در اطراف برنامه‌های بازخورد عملکرد وجود دارد که کارمندان را برای ارائه بازخورد فوری درباره یکدیگر کمک می‌کند.

نگاه کنید، خاطرات محو می‌شوند، و بازخورد باید دقیق باشد تا مؤثرتر باشد.

گیمیفیکیشن و یادگیری اجتماعی نیز می توانند ادغام شوند. کارمندان می توانند برای به اشتراک گذاشتن تخصص خود امتیاز کسب کنند و به عنوان متخصص در زمینه های خاص شهرت پیدا کنند.

با داده‌های این برنامه‌ها، سازمان‌ها می‌توانند مداخلات یادگیری مرتبط‌تر و مفیدتری ایجاد کنند و فرصت‌های رشد و ارتقا را با آشکارتر شدن نقاط قوت شناسایی کنند.

گرایش‌های آموزشی طراحی آموزشی: حل چالش‌ها، توسعه با هم

همانطور که اغلب ما صادقانه می گوییم، همه ما چقدر خوش شانس هستیم که در چنین زمینه ای پر جنب و جوش و پویا کار می کنیم، با ماموریت بهبود زندگی دیگران از طریق یادگیری.

بله، ما با چالش‌های سختی روبرو هستیم، اما با استعداد، هوش و خلاقیت در این زمینه، می‌توانیم با هم بر سخت‌ترین آنها فائق آییم.

سایر مقالات مجله تخصصی آموزش الکترونیکی: