استفاده از روانشناسی شناختی برای پیشرفت در دوره های آنلاین

از بسیاری جهات، یادگیری، روانشناسی است. این در مورد یافتن راه هایی برای معرفی ایده های خود به روش هایی استوار و قابل یادآوری است. اما برای بسیاری از ما، استفاده از اصول روانشناختی در طراحی دوره اولین قدم آشکار نیست. از این گذشته، اینکه خودتان به روانشناسی علاقه مند باشید، ممکن است نحوه استفاده از آن را در دوره خود در نظر گرفته باشید.

همانطور که مشخص شد، روانشناسی – به ویژه روانشناسی شناختی – بسیاری از دروس ارزشمند را برای یادگیری الکترونیکی دارد. در اینجا به سه مورد اشاره می کنیم.

توزیع مفهوم

چیدمان محتوای دوره بر نحوه حفظ اطلاعات توسط دانش پذیران تأثیر می گذارد. هرچه محتوای دوره شما بیشتر تقسیم شده باشد، سریعتر فراگیران با رفتن به یک موضوع جدید آن را فراموش می کنند. با این حال، با توزیع اطلاعات در طول دوره خود به گونه ای که مرتباً تکرار و به آنها ارجاع داده می شود، احتمال یادآوری بعدی برای دانش پذیر را افزایش می دهید.

این همان چیزی بود که من در دبیرستان هنگام تحصیل در رشته ریاضی یاد گرفتم. کتابهای درسی اولیه من مطالب موضوعی را به واحدهایی تقسیم می کردند: ما چند هفته را صرف پوشش مطالب می کردیم و سپس به تفریق می رسیدیم. در انتهای واحد تفریق یک تست وجود داشت که هم جمع و هم تفریق را پوشش می داد، اما بعد از هفته ها بدون بررسی هیچ جمع دیگری، فراموش کردم که چه کاری انجام دهم.

بعد از چند سال، برنامه درسی ما به برنامه ای تغییر یافت که مفاهیم ریاضی را در بخشهای کوچکتر آموزش می داد و سپس مجموعه مسائلی را ارائه می داد که یکی دو ماه قبل را مرور می کرد. با ایجاد اصول پیچیده به تدریج و دائماً در مرور مطالب قبلی، مهارت ریاضی من سر به فلک کشید. یکی از منفورترین بخش های درسی برای من، آسان ترین موضوع برای من شد.

آموزش آنلاین می تواند برای بررسی مفاهیم قبلی، امتیازات ورود مکرر را به دانش پذیران ارائه دهد و قالب ها را می توان به راحتی به قطعات بزرگتر تقسیم کرد. این به ویژه هنگام استفاده از تلفن همراه امیدوار کننده است، جایی که دانش پذیران می توانند به راحتی دروس کوتاه را در طول روز مرور کنند.

تکرار فاصله ای

مفهوم دیگر مربوط به یادآوری حافظه از طریق تکرار فاصله است. اکثر ما، وقتی فعالانه سعی در یادگیری مفاهیم جدید داریم، به روشهای قدیمی مانند بازخوانی مطالب دوره یا حفظ بی رحمانه اعتماد می کنیم. با این حال، روش های بسیار موثرتری برای بهبود یادآوری حافظه وجود دارد که مهمترین آنها استفاده از سیستم تکرار فاصله است.

برای درک چگونگی عملکرد تکرار فاصله ای، مفید است که ابتدا به روش های تکرار استاندارد بیندیشید. اگر تا به حال سعی کرده اید لیست های واژگان را به خاطر بسپارید، احتمالاً عادت کرده اید که یک طرف آن را با یک ورق کاغذ بپوشانید، سعی کنید کلمه را به خاطر بسپارید و اگر درست حدس زدید، به حرکت ادامه دهید. شما سعی می کنید واژگان جدید را در سر خود فرو بریزید تا زمانی که کاملاً مطمئن شوید که در ذهن مانده اند، و سپس یک هفته بعد برای امتحان دادن می روید و بعد هم همه فراموش می شوند.

همانطور که به نظر می رسد، بیشتر روش های حفظ اطلاعات شکست می خورند، زیرا به اندازه کافی یادآوری حافظه را آموزش نمی دهند. علاوه بر این، شما تلاش زیادی را برای مطالعه کلماتی که از قبل می دانید هدر می دهید، زیرا آنها در برگه واژگان شما هستند.

تکرار فاصله، تمرکزتان را بر روی ایده هایی که از قبل می شناسید تغییر می دهد و توجه شما را به مطالبی که نمی شناسید محدود می کند. یک سیستم مرتبا تکراری با فاصله ممکن است شما را وادار کند که چندین بار یادآوری یک کلمه یا واقعیت را تمرین کنید تا اینکه یک بار به درستی به سوال پاسخ دهید. سپس به کارتهای دیگر منتقل می شود و بعد از چند دقیقه دوباره کارت اصلی را به شما نشان می دهد.

با گسترش فاصله بین جلسات مرور، مغز شما برای یادآوری بهتر اطلاعات آموزش می بیند. هرچه زمان می گذرد، فاصله بین تکرارها بیشتر می شود تا جایی که شما کلمه را به اندازه کافی می شناسید.

احساسات دانش

پاول سیلویا ، محقق احساس، چهار عاطفه دانش را مطرح می کند- تعجب، گیجی، علاقه و هیبت – و اینها با مفاهیم جدید ترکیب می شوند و خاطرات انعطاف پذیر را شکل می دهند. این یک حس شهودی ایجاد می کند: ما می دانیم که احساسات و خاطرات یک پیوند قوی دارند و ما وقتی به حالت بی حوصله یا بی حسی در می آییم (مثلاً فاقد احساسات شدید می شویم) برای به خاطر سپردن مفاهیم تلاش می کنیم.

تعداد کمی از ما فکر “سردرگمی” یا “تعجب” را احساساتی می دانیم به طریقی که به فکر “شادی” یا “ترس” هستیم. اما نگاهی دقیق به احساسات دانش برخی از کاربردهای ممکن را برای یادگیری آنلاین نشان می دهد.

به عنوان مثال، “هیبت” ممکن است یکی از پیچیده ترین احساسات دانش باشد که باعث تحریک آن می شود. اما، به گفته سیلویا، هنگام تجربه یک حالت “شیفتگی و شگفتی”، فراگیران همچنین احتمالاً نسبت به مفاهیم یا ایده های جدید دارای احساسات بازتر می شوند.

موسیقی به شدت با حالت های ترس و وحشت همراه است، به ویژه موسیقی که شامل طیف وسیعی از حجم، آهنگ و ساز است. این بدان معنا نیست که شما باید شروع به درج آهنگ های موسیقی کلاسیک در هر ویدئو از دوره کنید.
در مورد “سردرگمی”، سیلویا همچنین پیشنهاد می کند که “یادگیری بن بست” به دانش پذیران کمک می کند تا اطلاعات را حفظ کنند و آنها را به چالش بکشانند تا به جای اینکه به آنها پاسخ داده شود، آنها را برای خودشان بسازند. این ممکن است در ابتدا خلاف به نظر برسد، اما به این فکر کنید که معما های مختلف ذهنی از جدول کلمات متقاطع گرفته تا سودوکو چقدر محبوب هستند.

در بیشتر موارد، ما دوست داریم که با یک مشکل دست و پنجه نرم کنیم، به شرطی که به نظر قابل حل باشد. هیجان حل مسئله اعتماد به نفس ما را افزایش می دهد و ما را ترغیب می کند که به درس ادامه دهیم.

روانشناسی به شما کمک می کند تا با یادگیرندگان خود کار کنید نه خلاف آنها

همه ما جمله های کلیشه ای درباره چگونگی “کار دقیق تر، نه سخت تر” را شنیده ایم. این اغلب برای توصیف هک های بهره وری یا روش های هوشمندانه برای دستیابی به چیزی با تلاش کمتر استفاده می شود. بعضی اوقات انجام این کار به قیمت کیفیت، یا انجام راه های کوتاه اخلاقی انجام می شود. اما اگر یک جایی وجود داشته باشد که این عبارت کاملاً منطقی باشد، آن هنگام ترکیب روانشناسی با یادگیری است.

مفاهیم روانشناسی شناختی این نیست که به راحتی به خاطر مصلحت اندیشی گام بردارید. آنها در مورد استفاده از نقاط قوت شما به نفع شما هستند – استفاده از مغز شما به روشی که استفاده شده است. یافتن راهی برای ترجمه روانشناسی به یادگیری الکترونیکی همیشه آسان نیست، اما اگر به طور موثر انجام شود، سودهای فوق العاده ای برای فراگیران و مربیان به ارمغان می آورد.

سایر مقالات مجله تخصصی آموزش الکترونیکی: