چگونه اهداف یادگیری را که برای نتیجه یادگیری به آن نیاز دارید، شناسایی کنید.
“پس از اتمام این دوره …”
همه ما با این عبارت آشنا هستیم. این زبان کلاسیکی است که برای توصیف یک دوره برای دانش پذیران استفاده می شود. این اساساً قولی است که به دانش پذیران در مورد آنچه که از شرکت در دوره به دست می آورند داده می شود. معمولاً، وعده یک وعده گسترده است، زیرا هدف آن شامل کل محتوای دوره است. همچنین باید با ارائه تصویر واضحی از هدف آن، فراگیران را به تکمیل دوره کامل تشویق کند.
به عنوان مثال، بگذارید بگوییم شما یک دوره حقوق کیفری ارائه می دهید. هنگام نوشتن برنامه درسی خود، می خواهید نتیجه دوره خود را در زیر عنوان کنید: “پس از اتمام این دوره، دانش پذیران، با سیستم حقوقی ایران آشنا می شوند.
این امر به هر کسی که علاقه مند به این دوره است ایده روشنی از آنچه باید انتظار داشته باشد می دهد. اما چگونگی دستیابی دانش پذیر به آن نتیجه را بیان نمی کند. این اهداف یادگیری است.
اهداف یادگیری گام های اصلی رسیدن به نتایج درست از دوره شما هستند. اگر بتوانید آنها را به وضوح برای دانش پذیران خود تنظیم کنید، به شما کمک می کند دوره خود را برنامه ریزی کنید و در عین حال زمینه مطالب درسی را برای دانش پذیران فراهم کنید که انگیزه آنها را برای تسلط بر دوره خود فراهم کند.
در سال ۱۹۵۶ ، استاد بنیامین بلوم طبقه بندی اهداف یادگیری را توصیف کرد. نظریه طبقه بندی وی این بود که هر هدفی باید به ترتیب از یک چارچوب نظری گسترده به سمت یک چارچوب خاص و قابل اجرا پیش رود. طبقه بندی در سال ۲۰۰۱ از نسخه اصلی تجدید نظر شد، و در حال حاضر به شرح زیر است:
به یاد داشته باشید: بلوم در ابتدا این را به عنوان “دانش” ذکر کرده است و اولین قدم کاملاً واضح در مسیر یادگیری است. در این جا، هدف این است که به یادگیرنده کمک کنید تا اطلاعات، مانند یک واژگان جدید را به یاد آورد.
درک کنید: دانستن همان درک نیست. دانش پذیران می توانند لیستی از واژگان را بخاطر بسپارند، اما اگر آنها معنی آنها را درک نکنند، هیچ فایده ای برای آنها نخواهد داشت.
اعمال کنید: در این مرحله، فراگیران دانش جدید خود را به کار می اندازند. در ادامه مثال واژگان ما، یک یادگیرنده باید بتواند واژگان را به درستی در یک جمله قرار دهد.
تحلیل کنید: اکنون فراگیران باید بتوانند اطلاعات جدید خود را شناسایی کنند. به عنوان مثال، آنها باید قادر به توصیف خصوصیات دستوری واژگان جدید خود باشند (آیا این یک اسم است یا فعل است؟)، و حروف ربط آن را توصیف می کنند.
ارزیابی کنید: آیا درست است یا نه؟ ارزیابی خود بخشی مهم در هر فرایند یادگیری است. بدون آن، فراگیران اطلاعات را طوطی وار حفظ می کنند. این مرحله، مرحله ی ایجاد تفکر انتقادی است، به طوری که یک یادگیرنده می تواند انتخاب های خود را توضیح دهد و توجیه کند.
سرانجام، فراگیران باید بتوانند اطلاعات جدید خود را در دانش پایه ای که قبلاً دارند در اختیار بگیرند. یادگیری کلمات جدید واژگان تنها در صورتی مفید است که بتوان آنها را با یک استخر واژگان بزرگتر ترکیب کرد و به روش های جدید و جالب ترکیب کرد.
در این مثال، دانش پذیر طبقه بندی را از طریق مسیری کاملاً ساده دنبال کرده است، اما این موضوع در مورد موضوعات پیچیده تری نیز صدق می کند.
از افعال عملی برای توصیف اهداف یادگیری استفاده کنید.
این یک ترفند نوشتاری ساده است، اما تأثیر روانی مهمی دارد: برای توصیف اهداف یادگیری از افعال عملی ضروری استفاده کنید. جملات ضروری نه تنها مختصر تر و دقیق تر هستند، بلکه تمرکز آنها را نیز بر انجام قرار می دهند. بعلاوه، آنها باعث می شوند که اهداف یادگیری شما مانند لیستی از کارها حس شود که وقتی به آن فکر می کنید، بدانید چه چیزهایی هستند.
اگر نتایج یادگیری هدف باشد، اهداف یادگیری سنگ قدم های این مسیر هستند.
اهداف یادگیری هم برای دوره به طور کلی و هم برای دروس جداگانه در این دوره اعمال می شود. وقتی به طور واضح نوشته می شوند، نه تنها ساختار برنامه شما را فراهم می کنند، بلکه دانش پذیران را با اطلاعاتی که برای موفقیت لازم دارند توانمند می کنند.
بنابراین، اگر با برنامه دوره خود دست و پنجه نرم می کنید، به اهداف خود نگاهی بیندازید. این فقط ممکن است مرحله مهمی را که از دست داده اید به شما نشان دهد.